همه این رفتارها با گوشهگیری اجتماعی و عاطفی مرتبط است. در مقابل، خجالتی بودن، مطیع بودن یا ترس از شخصیتهای مقتدر یا به طور کلی افراد دیگر، اختلالات اضطرابی بزرگسالان را پیشبینی نمیکند.
نناتان مونک، محقق این تحقیق گفت: اساسا آنچه ما دریافتیم، این است که رفتارهای اضطرابی دوران کودکی مرتبط با انزوای اجتماعی و غمگینی به نظر میرسد خطر ابتلا به اختلال اضطرابی در زندگی بعدی را به همراه دارد.
در مقابل، به نظر نمیرسد رفتارهای مرتبط با ترسها و اضطرابهای موقعیتی بزرگسالان دارای خطر مشابهی باشند.
این مطالعه بیش از ۱۰۰۰ کودک متولد شده در کرایست چرچ نیوزیلند را به مدت بیش از چهار دهه دنبال کرد. نتایج تحقیق بهطور شگفتانگیزی سطوح بالایی از اضطراب را نشان داد و تقریبا نیمی از زنان به همراه کمی بیش از یک چهارم مردان دچار اختلال اضطرابی بودند.
دکتر کت دونوان، محقق این تحقیق گفت: این تحقیق اهمیت توسعه فعالانه مهارتها و مهارتهای اجتماعی در مدیریت احساسات را تقویت میکند، به ویژه در ۱۰۰۰ روز اول زندگی کودک، جایی که والدین نقش کلیدی دارند.
وی افزود: همه کودکان این منطقه در مرحله خاصی اضطراب را تجربه میکنند اما تنها زمانی باعث نگرانی میشود که رشد آنها را مختل کند و فرصتهای یادگیری آموزشی و عاطفی را کاهش دهد.
دکتر دونوان توصیههایی برای والدین کودکان مضطرب دارد؛ برای والدین و دیگران سخت است که فرزندشان را در پریشانی ببینند اما مهم است که به آنها کمک کرده تا احساسات خود را با قرار گرفتن در موقعیتهای چالش برانگیز بروز دهند و فرصتهایی برای قرار گرفتن در آن موقعیتها ایجاد کنند و از آنها اجتناب نکنند.
وی تاکید کرد: اگر آنان احساس میکنند که مهارتهای مقابله با برخی رفتارها را ندارند، باید به دنبال دورههای حمایت والدین یا حمایت حرفهای باشند.